هلیا جونمهلیا جونم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

خورشید کوچولوی مامان و بابا

مراحل نشستن فندق مامان

بعد از یک غیــــــــــبت طولانی دوباره مامانی اومده تا خاطرات خورشید کوچولوشو ثبت کنه. اما قول میدم تمــــام اتفاقات اخیر رو برای دختر گلم بنویسم تا وقتی بزرگ شد از خوندنشون لذذذذت ببره.... اوایل که تازه یاد گرفته بودی دستتو به جایی بگیری و بایستی چنان احساس لذت میکردی که تا می ایستادی با صدای بلند ذوق می کردی. اما هنوز بلد نبودی بشینی.وقتی می خواستی بشینی نق و نوق و اهه اهه که منو بنشونید. اما کم کم یاد گرفتی و از اینجا به بعد بود که حسابی شیطون شدی. چون دیگه گیر نمیکردی و خیلی نیاز به کمک نداشتی. خودت کار خودتو راه میانداختی و خلاصه چرخ فضولی می چرخید. فدای وروجک شیطون بلای مامانیـــــــــــــــــــش. ...
4 ارديبهشت 1393